معنی (kciprae)، هرنوع الت نوک تیز (مو.) زخمه، مضراب، خلال دندان (kciphtoot) خلال گوش , چیدن، کندن، کلنگ زدن و(به)، باخلال پاک کردن، خلال , دزدی)، ناخنک زدن، عیبجویی کردن، دزدیدن، کلنگ دندان بکاربردن، نوکزدن به، برگزیدن، بازکردن(بقصد ,, معنی (مرهحقشث)، هرنوع الت نوک تیز (موپ) زخمه، مضراب، خلال دندان (مرهحاتفخخف) خلال گوش پ چیدن، کندن، کلنگ زدن و(به)، باخلال پاک کردن، خلال پ دزدی)، ناخنک زدن، عیبجویی کردن، دزدیدن، کلنگ دندان بکاربردن، نوکزدن به، برگزیدن، بازکردن(بقصد پ, معنی (kciprae)، icjmu اgت jml تdx (km,) xoki، kqcاf، ogاg bjbاj (kciphtoot) ogاg ;ma , ]dbj، ljbj، lgj; xbj m(fi)، fاogاg /اl lcbj، ogاg , bxbd)، jاojl xbj، udf[mdd lcbj، bxbdbj، lgj; bjbاj flاcfcbj، jmlxbj fi، fc;xdbj، fاxlcbj(frwb ,, معنی اصطلاح (kciprae)، هرنوع الت نوک تیز (مو.) زخمه، مضراب، خلال دندان (kciphtoot) خلال گوش , چیدن، کندن، کلنگ زدن و(به)، باخلال پاک کردن، خلال , دزدی)، ناخنک زدن، عیبجویی کردن، دزدیدن، کلنگ دندان بکاربردن، نوکزدن به، برگزیدن، بازکردن(بقصد ,, معادل (kciprae)، هرنوع الت نوک تیز (مو.) زخمه، مضراب، خلال دندان (kciphtoot) خلال گوش , چیدن، کندن، کلنگ زدن و(به)، باخلال پاک کردن، خلال , دزدی)، ناخنک زدن، عیبجویی کردن، دزدیدن، کلنگ دندان بکاربردن، نوکزدن به، برگزیدن، بازکردن(بقصد ,, (kciprae)، هرنوع الت نوک تیز (مو.) زخمه، مضراب، خلال دندان (kciphtoot) خلال گوش , چیدن، کندن، کلنگ زدن و(به)، باخلال پاک کردن، خلال , دزدی)، ناخنک زدن، عیبجویی کردن، دزدیدن، کلنگ دندان بکاربردن، نوکزدن به، برگزیدن، بازکردن(بقصد , چی میشه؟, (kciprae)، هرنوع الت نوک تیز (مو.) زخمه، مضراب، خلال دندان (kciphtoot) خلال گوش , چیدن، کندن، کلنگ زدن و(به)، باخلال پاک کردن، خلال , دزدی)، ناخنک زدن، عیبجویی کردن، دزدیدن، کلنگ دندان بکاربردن، نوکزدن به، برگزیدن، بازکردن(بقصد , یعنی چی؟, (kciprae)، هرنوع الت نوک تیز (مو.) زخمه، مضراب، خلال دندان (kciphtoot) خلال گوش , چیدن، کندن، کلنگ زدن و(به)، باخلال پاک کردن، خلال , دزدی)، ناخنک زدن، عیبجویی کردن، دزدیدن، کلنگ دندان بکاربردن، نوکزدن به، برگزیدن، بازکردن(بقصد , synonym, (kciprae)، هرنوع الت نوک تیز (مو.) زخمه، مضراب، خلال دندان (kciphtoot) خلال گوش , چیدن، کندن، کلنگ زدن و(به)، باخلال پاک کردن، خلال , دزدی)، ناخنک زدن، عیبجویی کردن، دزدیدن، کلنگ دندان بکاربردن، نوکزدن به، برگزیدن، بازکردن(بقصد , definition,